معرفی رشته نگارگری از هنرستان تا دانشگاه در ایران

https://tizland.ir/

 

 

 

 

این رشته از هنرهای سنتی ایران به حساب می آید و شامل خوشنویسی، صحافی، جدول کشی، نگارگری، تذهیب می شود. این رشته از قدیم الایام طرفداران زیادی داشته و سینه به سینه به افراد منتقل شده است. هدف از ازارائه این رشته در دانشگاه ها حفظ فرهنگ سنتی ایرانی با توجه به اصالت و آداب و رسوم ها است.

رشته کتابت و نگارگری از هنرهای سنتی ایران است و در بین مردم رشته چندان شناخته شده‌ای نیست. این رشته شامل هنر خوش‌نویسی، صحافی، تذهیب، جدول‌کشی و نگارگری می‌شود.

 نقاشی یا نگارگری ایرانی که به اشتباه مینیاتور نیز خوانده می‌شود شامل آثاری از دوره‌های مختلف تاریخ اسلامی ایران است رشته کارشناسی نگارگری: کتابت، فن آوری سنتی و دستی تولید نسخ خطی است که شامل هنرهایی مانند : خوشنویسی ، تذهیب ، نگارگری ، جدول کشی و صحافی می باشد

از اهداف اصلی رشته کتابت و نگارگری می توان به موارد زیر اشاره کرد : حفظ و تقویت فرهنگ بومی و ملی با توجه به اصالت‌ها. بالا‌بردن کیفیت هنر کتابت ...

درس های تخصصی این رشته بررسی ویژگی های مکاتب نگارگری، کارگاه نگارگری، کارگاه گل و مرغ سازی، کارگاه تخصصی ، کارگاه تشعیر، 

کتابت و نگارگری یک رشته تلفیقی از این مجموعه هنرهای سنتی ایران است و گرایش‌های متعدد آن در مقاطع کارشناسی تا دکترا ارائه می‌شود...

نگارگری درواقع نقاشی ایرانی ست وسابقه بسیارکهنی درفرهنگ وتمدن ایران دارد. سابقه این گونه نقاشی را که به احتمال بسیارزیاد ازهنرتذهیب سرچشمه گرفته است،.

هنرجویان در طول یادگیری این رشته با اصول پایه طراحی و رنگ، آشنایی با مکاتب و سبک‌های نقاشی ایرانی و برخی تکنیک‌های رایج آن آشنا می‌شوند. 

نگارگری ایرانی یکی از هنرهای بی‌نظیر کشورمان است. مکاتب نگارگری در ایران بیشمارند که  انواع مکاتب ازجمله نگارگری مکتب اصفهان ، تبریز نگارگری ایرانی یکی از هنرهای بی‌نظیر کشورمان است. مکاتب نگارگری در ایران بیشمارند که انواع مکاتب ازجمله نگارگری مکتب اصفهان ، تبریز و.

مقاله تحولات ساختاری و تبیین دغدغه های اجتماعی ایران در نگارگری دهه های 80 و 90 شمسی

نگارگری به عنوان بخشی از سنت تصویرگری ایران، همواره بیانگر ویژگی های فرهنگی، ارزش های اجتماعی و دغدغه های دوران خود بوده است. به همین منظور در این پژوهش محقق بر آن است تا با واکاوی مولفه های نگارگری در دوران حاضر از نظر ساختاری به تحلیل ویژگی بیانگری این هنر توسط نگارگران فعال و استادان صاحبنام بپردازد. شیوه ی گردآوری داده ها در این پژوهش بنیادی(تجربی و نظری)، براساس مطالعه اسنادی، مرور منابع معتبر تاریخی و متکی بریافته های میدانی به روش مصاحبه ی عمیق با تعدادی از سرآمدان این هنر طی د هه های1380و1390 هجری شمسی بوده است. ماهیت توصیفی- تحلیلی این پژوهش، پاسخگویی به این پرسش اساسی را در پی داشت که؛ مهم ترین وجه تمایز نگاره های معاصر(دهه های80 و90) نسبت به نمونه های مکاتب قدیم به لحاظ ساختار اجرایی چیست؟ و همچنین، رسالت نگارگران معاصر، در بیان دغدغه و ویژگی های فرهنگی- اجتماعی زمانه ی خود، چگونه در آثار آنان نمود یافته است؟ درنهایت، مهم ترین نتایج این پژوهش نشان داد که تفاوت چشمگیری در شخصیت پردازی، ساخت وساز بیشتر و رنگ آمیزی متنوع تر نسبت به گذشته را بیان داشته و تنوع در مضمون آثار نگارگران دوره ی معاصر، نشان از نوعی تلفیق میان نگاه فرا واقع گرایانه با شیوه ی طبیعت گرایانه دارد. این در حالی است که برخی از نگارگران جوان و مستعد در دوران معاصر، موفقیت چشمگیری به لحاظ انعکاس رویدادها و اتفاقات روز اجتماعی در این قاب تصویری از خود نشان داده و به نظر می رسد نگارگری معاصر ارتباط بیشتری را با مخاطب عام ایجاد کرده است.

هنرهای سنتی از دیدگاه شوآن

برخی از پژوهشگران سده‌ی اخیر، تعریف خاصی از مفهوم «سنت» ارائه داده و به سنت‌گرایان مشهور شده‌اند. دغدغه‌ی اساسی آنان را می‌توان احیای امر سنت در جوامع امروزین دانست. تمدن سنتی، مطلوب آنان است و به دنبال سنتی نمودن همه‌ی امور و از جمله‌ هنر می‌باشند. اما مفهوم «هنر سنتی» مانند دیگر مواردی که به وصف سنتی متصف گشته‌اند، چندان واضح و دقیق به نظر نمی‌رسد. این مسئله باعث شده تا روشن نمودن چیستی و ویژگی‌های هنر سنتی، همواره از موضوعات بحث‌برانگیز باشد. فریتیوف شوآن به عنوان یکی از چهره‌های شاخص جریان سنت‌گرایی، مدعیات زیادی را در این زمینه مطرح کرده است. هدف این پژوهش، تدقیق نظریات وی درباره‌ی هنر سنتی است. یکی از راه‌های تدقیق مسائل فلسفی، ایضاح مفاهیم به کمک ارائه‌ی شروط لازم و کافی است که در فلسفه‌ی هنر معاصر نیز بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. پژوهش حاضر که با روش توصیفی-تحلیلی صورت پذیرفته می‌کوشد تا با مراجعه به آثار شوآن، شروط لازم و کافیِ قرار گرفتن یک اثر هنری مفروض تحت مقوله‌ی «هنر سنتی» را معرفی نماید. نتایج پژوهش پس از استخراج همه‌ی شروط محتمل از میان آراء و نظرات شوآن، سه روایت محتمل را به عنوان تعریف هنر سنتی ارائه داده و در پایان نشان می‌دهد که می‌توان سه شرط «بیان رمزی از امور معقول»، «کاربردی بودن» و «تطابق فرم، مواد اولیه و رمزپردازی با قواعد هنر سنتی» را به عنوان شروط لازم و روی‌هم‌رفته به عنوان شرط کافی «سنتی بودن» یک اثر هنری از دیدگاه شوآن در نظر گرفت.

 

بازخوانی تحلیلی »هنر سنتی« از دیدگاه شوآن 1 سید عباس حقایقی 59-68 صفحۀ □ 1401/3/23 :پذیرش □ 1400/11/2 :دریافت Doi: 10.22034/RPH.2022.697033 چکیده برخی از پژوهشگران سدۀ اخیر، تعریف خاصی از مفهوم »سنت« ارائه داده و به سنتگرایان مشهور شدهاند. دغدغۀ اساسی آنان را میتوان احیای امر سنت در جوامع امروزی دانست. تمدن سنتی، مطلوب آنان است و به دنبال سنتی نمودن همۀ امور و ازجمله هنر میباشند. اما مفهوم »هنر سنتی« مانند دیگر مواردی که به وصف سنتی متصف شده است، چندان واضح و دقیق به نظر نمیرسد. این مسئله باعث شده تا ایضاح چیستی و ویژگیهای هنر سنتی، همواره از موضوعات بحثبرانگیز باشد. فریتیوف شوآن بهعنوان یکی از چهرههای شاخص جریان سنتگرایی، مدعیات زیادی را در این زمینه مطرح کرده است. هدف این پژوهش، تدقیق نظریات وی دربارۀ هنر سنتی است. یکی از راههای دقیق شدن بر مسائل فلسفی، روشن نمودن مفاهیم به کمک ارائۀ شروط الزم و کافی است که در فلسفۀ هنر معاصر نیز بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. پژوهش حاضر که با ِ قرار گرفتن یک روش توصیفیـتحلیلی صورت پذیرفته میکوشد تا با مراجعه به آثار شوآن، شروط الزم و کافی اثر هنری مفروض تحت مقولۀ »هنر سنتی« را معرفی نماید. نتایج پژوهش پس از استخراج همۀ شروط محتمل از میان آراء و نظرات شوآن، سه روایت محتمل را بهعنوان تعریف هنر سنتی ارائه داده و در پایان نشان میدهد که میتوان سه شرط »بیان رمزی از امور معقول«، »کاربردی بودن« و »تطابق فرم، مواد اولیه و رمزپردازی با قواعد هنر سنتی« را بهعنوان شروط الزم و رویهمرفته بهعنوان شرط کافی »سنتی بودن« یک اثر هنری از دیدگاه شوآن در نظر گرفت. کلیدواژهها: شوآن، تعریف هنر، نظریه هنر، هنر سنتی، سنتگرایی. ّ 62 ل، شمارۀ یک، پاییز 1401 رهپویۀ دورۀ او بازخوانی تحلیلی »هنر سنتی« از دیدگاه شوآن ▪ سید عباس حقایقی ▪ صفحۀ 68-59 مقدمه آراء سنتگرایان پیرامون هنر سنتی موافقان و مخالفان جدی در چند دهۀ گذشته داشته است. بهراستی هنر سنتی چیست وچه مالک و معیار مشخصی برای شناخت آن وجود دارد؟ چطور میتوان یک اثر هنر سنتی را از هنر غیرسنتی تشخیص داد؟ به نظر میرسد چالشهای نظری پیرامون این موضوع، بیشتر به دلیل مبهم بودن ً و عدم ایضاح مدعیات سنتگرایی است. زمانی میتوان پاسخ مناسبی برای پرسشهای فوق یافت که بدانیم سنتگرایان دقیقا چه میگویند. به عبارت دیگر پیش از آن که در نقد و یا به دفاع از مفهوم »هنر سنتی« و یا هر مفهوم دیگری در چارچوب فکری سنتگرایی بپردازیم، بهتر است منظور آنان را بطور واضح، شفاف و مختصر بیان کنیم. در واقع برای آنکه بتوانیم موافق یا مخالف ً و بهوضوح( بدانیم که یک اثر هنر ایدۀ هنر سنتی باشیم، باید )دقیقا سنتی از دید آنان چه ویژگیها و مختصاتی دارد. هدف این پژوهش، بازخوانی تحلیلی نظریۀ هنر سنتی به 1 است. بدین منظور، از روشی که در فلسفۀ روایت فریتیوف شوآن تحلیلی معاصر مرسوم است یعنی »تحلیل مفاهیم با کمک شروط الزم و کافی« بهره برده و تالش شده ابتدا مراجعۀ مستقیمی به تمام آراء شوآن در باب هنر داشته باشد و هر ویژگی که او برای هنر سنتی ذکر میکند را استخراج نموده. سپس به کمک ویژگیهای استخراج شده، سه روایت از نظریۀ هنر سنتی شوآن پیشنهاد داده و آخرین روایت بهعنوان بهترین تعریف انتخاب شود. در این پژوهش منظور نویسنده این نیست که بگوید آیا نظرات شوآن در ً تالش شده نشان باب هنر سنتی صحیح است یا خیر. بلکه صرفا دهد که تعریف اثر هنر سنتی از دید وی چیست. پژوهش حاضر از آن جهت حائز اهمیت است که میتوان سنگ بنایی باشد تا نقد مدعیات سنتگرایی در باب هنر سنتی ـو مفاهیم مرتبط مانند هنر قدسی و هنر اسالمیـ با دقت و قوام بیشتری صورت پذیرد. ً به بررسی مفهوم الزم به ذکر است که در این پژوهش، صرفا »هنر سنتی« پرداخته و از طرح مباحث مربوط به »زیبایی« خودداری گردیده است. اگرچه این دو مفهوم ارتباط تنگاتنگی بایکدیگر دارند، اما پرسش این پژوهش فقط در راستای تبیین نظریۀ هنر سنتی است. یعنی آنچه اهمیت دارد تشخیص هنر سنتی است. اگر بتوانیم به معیاری برای این کار دست یابیم، تشخیص زیبایی به خودی خود حاصل است. چراکه به اعتقاد شوآن در تمدن سنتی، زیبایی اهمیت ثانوی و فرعی داشته، همه ً هیچ زشتی در تولیدات بشری شناخته شده چیز زیباست و اصوال نیست )104: 1959, Schuon .)همچنین در این پژوهش، مبانی سنتگرایان مانند خود مفهوم سنت و ذومراتب بودن ساختار هستی و... مفروض گرفته شده و بحثی از آن به میان نخواهد آمد. پیشینۀ پژوهش با توجه به اهتمام ویژۀ سنتگرایان به مقولۀ هنر و زیبایی، در اکثر آثاری که پیرامون آراء آنان نگاشته شده، به هنر و زیبایی نیز اشارهای شده است. اما به طور مشخص و در رابطۀ با نگاه شوآن نسبت به هنر و زیبایی، در زبان انگلیسی میتوان به مقالۀ کوتاه سید حسین نصر با عنوان »هنر و زیبایی« )ترجمۀ انشاءالله ،2 رحمتی ـ 1383 )اشاره نمود. همچنین باربارا پری )1981م( 4 و برایان 3 ،مایکل فیتزجرالد )2010م( کاترین شوآن )2007م( 5 به بررسی دیدگاههای شوآن درباب هنر و زیبایی کیبل )2009م( پرداختهاند. در هیچ کدام از این موارد، بازخوانی نظریۀ هنر شوآن به شکلی تحلیلی و دقیق صورت نگرفته است. در زبان فارسی نیز به جز مقالۀ » نگاهی انتقادی بر نظرات فریتهوف شوآن دربارۀ زیباییشناسی اسالمی« )تیموری، 1394 )که به بررسی انتقادی مبانی متافیزیکی شوآن درباب زیبایی پرداخته است، اثر دیگری که به طور مستقیم مرتبط با موضوع این پژوهش باشد یافت نشد. شوآن: هنرمند، اندیشمند، سالک فریتیوف شوآن )1907-1998م( با نام اسالمی شیخ عیسی نورالدین احمد، اندیشمند سوئیسی آلمانیتبار و از معروفترین چهرههای جریان سنتگرایی است. او به گفتۀ سید حسین نصر، بهعنوان مابعدالطبیعهدان، هنرمند و شاعر، از همان آغاز به اهمیت هنر و زیبایی توجه جدی داشته است )نصر، 1383 : 8 بهعنوان 7 و بورکهارت 6 ،گنون 11 .)از وی به همراه کوماراسوامی پیشگامان جریان سنتگرایی یاد میشود. با توجه مبانی فکری سنتگرایی، بحث از هنر سنتی برای آنان ضروری مینماید و از همین رو، کوماراسوامی، بورکهارت و نصر بطور مجزا اثری را به هنر اختصاص دادهاند. شوآن اگرچه اثر مجزایی در این خصوص ندارد، اما تقریبا در همۀ آثارش فصلی را در باب هنر نگاشته است. همسر وی )کاترین شوآن( چند سال پس از مرگ او، همۀ نوشتههایش دربارۀ هنر را در قالب کتابی مجزا با عنوان »از هنر « منتشر نمود. باربارا پری10( از دوستان 9 قدسی تا هنر ناسوتی خانوادگی او( در دیباچۀ این کتاب میگوید شوآن از همان جوانی شروع به تحقیق دربارۀ حقایق مابعدالطبیعی نمود و همۀ آثار کالسیک و مدرن فیلسوفان غربی و همچنین آموزههای قدسی شرقیان بهخصوص هندوئیسم، بوداییسم و اسالم را مطالعه نمود. شوآن شیفتۀ هر آنچه بود که قدسی است و از کودکی به هنر و نقاشی عالقه داشت اما پس از ازدواج با همسرش که نقاش بود، به طور جدی و منظم به نقاشی پرداخت ):2007a, Schuon vii .)او نهتنها به مباحث هنر و زیباییشناسی سنتی پرداخته بلکه به نقد هنر اروپایی دوران پس از قرون وسطی نیز مبادرت ورزیده است )نصر، 1383 :13 .)وی افزون بر اینکه تبیینگر نظریات ّ ل، شمارۀ یک، پاییز 1401 63 رهپویۀ دورۀ او DIO: 10.22034/RPH.2022.697033 سنتگرایی و بهخصوص هنر سنتی است، خود نیز اهل طریقت بوده و آثار هنریاش ماحصل تجربۀ معنوی اوست. نصر به طور رمزی او را برخوردار از موهبت »زبان پرندگان« میداند )نصر، 1383 :12 .)باربارا پری وجهه هنری شوآن را سرچشمهگرفته از آگاهی او از رمزپردازی امرمطلق معرفی کرده است. او نقاشیهای شوآن را محملی برای حقیقت میداند و خاطرنشان میکند آثار او، تصویر حقایق برتری است که از طریق نفس خود آنها را زیسته و بیانگر آموزهای متافیزیکی )حکمت خالده( است که در آن، همۀ نظامهای دینی و روشهای معنوی ریشه دارند .)Perry, 1981: 1-2( به عالوه، شوآن قدرت تفسیر و تأویل آثار هنری را نیز به خوبی داشته است. یکی از پژوهشگران هنر مینویسد که استعداد ذاتی شوآن برای نقاشی، با شهود زیباییشناسی فوق العادهای به هم پیوسته بود. او توانایی داشت با مشاهدۀ یک اثر هنری سنتی، مجموعهای از قواعد شهودی و معنوی آن اثر را درک نماید. او به نقل از بورکهارت ادامه میدهد که شوآن این توانایی را داشت به محض مشاهدۀ یک لباس یا صنایع دستی از یک فرهنگ، همه چیز را راجعبه آن فرهنگ بداند. او کهنالگوهای ذاتی همه اشیاء را میدید و بالدرنگ فرمها و فرهنگی که فرمها از آن برآمدهاند را درمییافت )108: 2010, Fitzgerald .)جمیع ویژگیهای برشمردۀ فوق دربارۀ شوآن باعث میگردد او را بهعنوان مورد مناسبی برای تبیین یک نظریۀ هنر سنتی انتخاب کنیم. نصر در این باب معتقد است »در آثار شوآن ... معیاری کلی برای داوری دربارۀ مفاد معنوی هنر هم در شرق و هم در غرب عالم را میتوان دید« )نصر، 1383 :14.) ضرورت تعر یف هنر چرا باید هنر سنتی را تعریف کنیم؟ چه ضرورتی دارد که نظریهای را برای هنر سنتی ارائه دهیم؟ چه فوایدی برای آن میتوان متصور ً میتوان بود؟ بحث از اینکه تعریف هنر چیست، اینکه آیا اساسا تعریفی از هنر ارائه داد یا خیر و همچنین بحث فایدۀ فلسفی تعریف هنر، همواره در فلسفۀ معاصر مورد بحث و مناقشه بوده است )آداجیان، 1395 :13 .)به نظر میرسد مهمترین دلیل نیاز به تعریفی از هنر، تشخیص اثر هنری از دیگر چیزهاست. به گفتۀ کارول11 ،تا پیش از قرن هجدهم به تعریفی از هنر نیاز نبود چراکه فهم مشترکی از مفهوم هنر وجود داشت و همه کمابیش متوجه بودند که یک اثر هنری چطور چیزی است. اما با ظهور جنبشهای هنری در دو قرن اخیر، کار تشخیص هنر از ناهنر چنان مشکل شد که تعریف مفهوم هنر، ضروری مینمود ):1999, Carroll .)207 اینکه تعریفی از هنر وجود داشته باشد و بتوانیم هنر را از غیرهنر تشخیص دهیم، به دالیل زیادی موضوع مهمی است. کارول مثال میزند که اگر چیزی اثر هنری باشد ممکن است آن را به موزه ببرند، به آن جایزه تعلق گیرد و یا مالیات و عوارضی نداشته باشد )207: 1999, Carroll .)عالوهبراین موارد مهمتری نیز در اینباره وجود دارد: مثال آیا باید آن را تفسیر و تأویل کنیم؟ آیا باید آن را به منظور درک ویژگیهای زیباشناختی بکاویم؟ آیا باید عمق آن اثر هنری را دریابیم؟ »تشخیص چیزی بهعنوان اثر هنری، برای کاربست هنری ما ضروری است. اینکه چیزی هنر باشد، مشخص میکند که آیا و چگونه باید به آن واکنش مفسرانه، زیباشناختی و تحسینآمیز داشته باشیم« )208: 1999, Carroll.) نکتۀ اخیر، بهخصوص در مورد هنرهای سنتی حائز اهمیت است. هنرهای سنتی، رمزی و در نتیجه تأویلپذیر خواهند بود. بنابراین اگر تعریفی از هنر سنتی در دست داشته باشیم، میتوانیم به کمک آن آثار هنر سنتی را تشخیص داده و آنها را تفسیر کنیم. افزون بر این، اثر هنر سنتی برای ما مطلوبیت دارد. بنابراین شناخت راه تشخیص آن نیز مطلوب خواهد بود. همچنین وجود چنین تعریفی از هنر سنتی به هنرمند نیز کمک خواهد کرد تا براساس آن، اثری را خلق کند که بتواند واجد وصف »سنتی« باشد. پس به طور خالصه میتوان گفت در پرتوی یک نظریۀ هنر سنتی، راه برای تشخیص هنر سنتی از هنر غیر سنتی و همچنین آفرینش اثر جدیدی بر معیارهای هنر سنتی باز خواهد شد. نکتۀ دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که به طور کلی دو نوع تعریف برای هنر وجود دارد. گاهی به دنبال ارائۀ تعریفی جامع و مانع برای مطلق مفهوم هنر هستیم. یعنی انتظار داریم تعریفی که ارائه میدهیم، دربرگیرندۀ همۀ آثار هنری دنیا باشد. اما گاهی فقط به تعریف هنر از جهتی خاص میپردازیم. واقعیت این ِ توضیح دادن هنر مدرن است که اکثر تعاریف معاصر هنر از پس بر میآیند اما در توضیح جهانشمولی هنر )بهخصوص در مورد هنرهای شرقی( با مشکل جدی مواجهاند )آداجیان، 1395 :53 .) نظریات بازنمودی و نوبازنمودی، بیان، فرمالیسم و فرمالیسمنو و نظریات زیباییشناسی، همه در تالش بودهاند تا تعریف جامعی از هنر ارائه دهند، اما به نظر میرسد که هیچکدام موفق به انجام این .)Carroll, 1999: 206( نشدهاند کار اما این موضوع باعث نگرانی نیست چراکه دغدغۀ این پژوهش از جنس تعریف جامعی برای هنر نیست. بلکه تعریف »هنر سنتی« موضوع مورد پژوهش است. بنابراین مهم نیست که طبق این تعریف، بخشی از چیزهایی که عموما بهعنوان اثرهنری شناخته میشوند از دایرۀ تعریف خارج شوند و به عکس، چیزهایی بهعنوان هنر پذیرفته شوند که امروزه کسی آنها را اثر هنری نمیپندارد. به دنبال تعریفی هستیم که مشخص کند اثر هنری »الف« سزاوار و شایسته است که بهعنوان اثر هنری »سنتی« )از ّ 64 ل، شمارۀ یک، پاییز 1401 رهپویۀ دورۀ او بازخوانی تحلیلی »هنر سنتی« از دیدگاه شوآن ▪ سید عباس حقایقی ▪ صفحۀ 68-59 دید شوآن( محسوب شود. بارت این نوع از تعاریف را تعاریف احترامآمیز12 میداند که بر خالف تعاریف طبقهبندیکننده13 ،به دنبال تشخیص هنر خوب یا عالی هستند )5-4: 2017, Barret .) در این راستا، از میان روشهای مختلفی که برای تعریف یک مفهوم میتوان برگزید، از روش تحلیل فلسفی استفاده خواهد شد. روش تحلیل فلسفی روش تحلیل فلسفی )مفهومی، منطقی( در واقع تحلیل یک مفهوم به وسیلۀ ارائۀ شروط الزم و کافی آن است. این روش اگرچه در نیمۀ دوم قرن بیستم مورد انتقاد برخی از فیلسوفان واقع شده است اما همچنان کارآیی خود را حفظ کرده )شمس، 1387 :237 ) و مناسب هدف این پژوهش است. این روش که بیشتر توسط فیلسوفان تحلیلی به کار گرفته میشود، برای ارائۀ نظریات مختلف هنر نیز به کار رفته است. برای نمونه کارول نظریۀ تقلیدی هنر را در سادهترین شکل به این صورت ارائه میدهد: »اثر]ی[ هنری است تنها اگر تقلید از چیزی باشد )21: 1999, Carroll.) این نظریه به ما میگوید که شرط الزم برای اینکه چیزی اثر هنری باشد، این است که تقلیدی از چیز دیگری باشد. دیگر تعریفهای هنر مثل نظریات بازنمودی، بیان، فرم و زیباییشناسی نیز تالشهایی هستند برای فراهم آوردن راه روشنی برای تحلیل مفهوم اثر هنری با استفاده از ارائۀ شروط الزم و کافی که به کمک آنها میتوان گفت آیا یک شیء خاص، اثر هنری محسوب میشود ً به همین یا خیر )208: 1999, Carroll .)این پژوهش نیز دقیقا معنا، به دنبال یافتن شروط الزم و کافی هست که مشخص میکنند از دیدگاه شوآن، چه چیزی میتواند بهعنوان اثر هنر سنتی معرفی شود. به این منظور، ابتدا باید تا آنجا که ممکن است ویژگیهای هنر سنتی را از دیدگاه شوآن استخراج نمود. پس از مشخص شدن این ویژگیها، تصمیم بگیریم که کدامیک میتواند بهعنوان شرط الزم یا شرط کافی تعریف هنر سنتی انتخاب شود. ویژگیهای هنر سنتی شوآن در آثار مختلفش به بیان ویژگیهای متعدد چهار نوع از هنر یعنی هنر سنتی14 ،قدسی15 ،دینی16 و ناسوتی17 پرداخته است. اگرچه او مرزبندی دقیق و مشخصی از این چهار نوع هنر را ارائه نکرده اما آنچه از کلیت سخنانش و همچنین از بیان شارحین آثار او مشخص میشود، ایناستکه اثر هنری مطلوب از نظر او اثر هنر سنتی است. حال اگر موضوع هنر سنتی، چیزی مربوط به دین باشد آن را هنر قدسی مینامد که قلب هنر سنتی است. در مقابل هنر سنتی، هنر ناسوتی )الحادی، سکوالر، غیرسنتی( قرار دارد که چنین هنری حتی میتواند به اعتبار موضوعش که چیزی از دین باشد، هنر دینی نیز خوانده شود )نصر، 1383 :12 .)پس بطور کلی هنر مطلوب او هنر سنتی )در مقابل هنر مذموم غیرسنتی( است. باید توجه نمود که شوآن در مواردی به بیان ویژگیهای هنر قدسی پرداخته اما میتوان از آنها برای وضوح ایدۀ هنر سنتی نیز بهره گرفت. زیرا درست است که هر اثر هنری که قدسی باشد حتما سنتی نیز هست و نه برعکس، اما از آنجا که تفاوت این دو فقط به لحاظ موضوع اثر است و در دیگر ویژگیها با یکدیگر مشترکاند، بنابراین اگر موضوع اثر در تعریف نهایی ما از هنر سنتی جایی نداشته باشد، میتوان هر آنچه که شوآن بهعنوان ویژگیهای هنر قدسی معرفی کرده، بهعنوان ویژگیهای هنر سنتی نیز در نظر گرفت. ویژگیهای هنر سنتی از منظر شوآن در ادامه میآیند: ِ امور معقول بیان اصلیترین ویژگی هنر سنتی از دیدگاه شوآن، این است که اثر هنری در واقع بیان واقعیتهای معنوی موجود در عوالم برتر )به طور مستقیم یا غیرمستقیم( است )105: 1959, Schuon .)او به عبارتهای زیاد و مکرر این معنا را در آثارش ذکر کرده است و البته هر بار با تعبیری متفاوت. از دیدگاه او یک اثر هنری سنتی همانند متون مقدس است که سرچشمهگرفته از وحی و حاکی از امور وصفناپذیر معنوی است )109: 1959, Schuon .) برخی پژوهشگران معتقدند که خوانندۀ آثار شوآن گمراه خواهد شد اگر این نکته را در نیابد که آنچه برای ارزیابی و قضاوت سخنان او درباب هنر الزم است، درک تمایز میان امر مطلق و امر نسبی است )77: 2009, Keeble .)امر مطلق همان امر معقول فرامادی است. به عبارت دیگر میتوان گفت که پسزمینۀ مبنایی ُل است. هنر سنتی تالشی است برای بازنمایی ث ُ هنر سنتی، آموزۀ م وجهی از عالم باال )مهدوی، 1391 :289.) شوآن در فصل »درباب صورتها در هنر18 »از اثر مشهور خود یعنی »وحدت متعالی ادیان19 »میگوید که در دیدگاه سنتگرایانه، هنر سرچشمۀ تجلی صورت20 است و بنابراین نمی ِ توان صورت را از هنر جدا کرد. صورت محسوس اثر هنری، به طور رمزی، بیشترین مطابقت را با عقل شهودی دارد. دلیل این تطابق، تقلیدی معکوس است که براساس آن، برترین واقعیات در دورترین انعکاسات خود یعنی چیزهایی که در مرتبۀ حسی و مادی قرار دارند، متجلی شدهاند )62-61: 2005b, Schuon .) او معتقد است به دلیل وجود چنین تطابق دقیقی میان فرمهای محسوس و واقعیاتی که توسط عقل شهودی درک میشوند، هنر سنتی واجد قواعدی میشود که بر طبق آنها، آنچه در صورت هنر اعمال میشود، عبارت است از قوانین کیهانی و اصولی فراگیر .)Schuon, 2005b: 62( او نهتنها منشأ هنر سنتی را الهی میداند بلکه فرم آثار را نیز ّ ل، شمارۀ یک، پاییز 1401 65 رهپویۀ دورۀ او DIO: 10.22034/RPH.2022.697033 متناظر با همان حقایق الهی میپندارد. به عبارت دیگر میتوان هنر سنتی را »بازنمایی معانی و حقایق قدسی توسط فرمهای متناظر با آن معانی« خواند )همازاده ابیانه، 1398 :18 .)از نظر شوآن همۀ هنر سنتی مبتنی بر چنین تناظر و تطابقی میان امر محسوس )صورت و فرم اثر هنری( و امر معقول است ):2007b, Schuon ً هنر سنتی محملی برای حضور معنا در این عالم 23 .)اصوال )28: 2007b, Schuon )و ملکوتی است که به زمین فروآمده است )79: 2005a, Schuon .)شوآن تأکید میکند که هنر قدسی، صورت شنیدنی و دیدنی وحی است و فرم هنر باید بیان مناسبی از محتوای وحی بوده، نمیتواند در تضاد با آن باشد و تبدیل به چیزی شود که بیانکنندۀ تصمیمات دلبخواهی و امور ِ هنرمند و یا جهل و هیجان او باشد ):1998, Schuon فردی .)161-162 با وجود چنین شرطی، آفرینش اثر هنری وابسته به شهود هنرمند خواهد بود )109: 1959, Schuon .)پس هنرمند میبایست از سلوکی معنوی برخوردار باشد. شوآن معتقد است که هنر سنتی توسط افرادی خلق میشود که هنگام آفرینش هنری به اعمال عبادی مانند روزه و دعا و نماز میپردازند ),Schuon 35: 2007b .)او به گفتۀ فیتزجرالد دلیل کشیدن نقاشیهای خودش را انتقال بصیرت باطنی خویش برای دیگران دانسته و معتقد است از این طریق، آن بصیرت باطنی او برای دیگران قابل دسترس خواهد بود و امکان مشارکت آنان در آن بصیرت فراهم میآید. او مریم مقدس را نه به شیوۀ هنر دینی مسیحی بلکه به گونهای که او را باطنا ) ً تجربه کرده به تصویر کشیده است -Fitz .)gerald, 2010: 102 رمزپردازانه بودن به عقیدۀ شوآن، رمزپردازی از ویژگیهایی است که هم در طبیعت بکر و هم در هنر قدسی وجود دارد )161: 1998, Schuon .)یک اثر هنری سنتی، بیانی رمزگونه از حقایق متعالی است. او میگوید که هنر رمزی ذاتا با تعقل شهودی مرتبط است ):1959, Schuon 111 )و میان شهودات معقول و فرمهای محسوس، رابطهای تمثیلی )رمزی( وجود دارد و چنین رابطهای است که میتواند به خوبی پیوند میان اهل باطن و حرفهها )بهخصوص معماری( را تبیین نماید. صورتهای هنری، محملی برای آموزههای دینی کامل هستند که به یمن ویژگی رمزیشان میتوانند آن آموزهها را به زبانی همگانی و بیواسطه ترجمه نمایند )65: 2005b, Schuon .) بدینترتیب میتوان از این ویژگی نیز بهعنوان یکی از ویژگیهای مهم هنر سنتی نام برد. برای درک هنر سنتی میبایست که رمزها را شناخت چراکه »تنها گذرگاهی که میتواند ما را به پهنۀ درک هنر مقدس برساند، درک رمزها و نمادهاست« )مهدوی، 1391 ،ص 287 .)باید توجه داشت که رمزها امور دلبخواهی نیستند. شوآن میگوید که رمزها با استعارهها و مجازها )شبه رمزها( متفاوتند. تصویری که هیچ ارتباطی با ذات آنچه در پی بیانش است ندارد، رمز نیست بلکه مجاز است )39: 2007b, Schuon.) عدم نوآوری ویژگی دیگری که شوآن مرتبا به آن اشاره میکند این است که یک اثر هنری سنتی، ماحصل ذهن فردی هنرمند نیست و بنابراین نوآوری در آن معنایی ندارد. او معتقد است که همۀ فرمها حتی فرمهای غیرمهم را فقط به طور ثانوی میتوان آفرینش بشر دانست. آنها اول از همه از همان منبع فوقبشری سرچشمه میگیرند که منشأ همۀ سنتهاست. در یک جامعۀ سنتی، هنرمند فقط ابزار نبوغی است که به الهام از آن کار میکند و ذوق فردی هنرمند، نقشی فرعی در آفرینش هنری ایفا میکند ):2005b, Schuon ً میگوید که »هیچ هنری به خودی خود یک 68-67 .)او صراحتا آفرینش انسانی نیست« )184: 1981, Schuon.) شوآن البته این عدم نوآوری را بهعنوان نکتهای منفی نمیداند و معتقد است که اصالت یک اثر هنری به معنای منحصربهفرد بودن اثر هنری نیست و هنر سنتی که در ظاهر تقلید است را میتوان اصیلتر از هنر مدرن دانست )127: 1959, Schuon .) چنانکه فیتزجرالد از مایکل پوالک نقل میکند، این نکته ضروری است که بدانیم شوآن بهعنوان یک نقاش، عالقهای به نوآوری و ً شیفتۀ بصیرت باطنی حقایق معنوی ابتکار ندارد بلکه او صرفا است )108: 2010, Fitzgerald .)به اعتقاد شوآن از منظر هنر سنتی، مسئلۀ اصیل یا روگرفت بودن یک اثر هنری موضوعیتی ندارد. در یک سلسله از آثار روگرفت شده از یک الگوی قانونی، ممکن است یکی از آثار که کمتر از بقیه اصیل باشد، محصول .)Schuon, 1959: 108( باشد نبوغ چنانکه کارول میگوید، برخی سنتهای هنری برای ثبات در هنر و تقلید از روشهای اصیل هنری ارزش بیشتری قائلند تا برای خالقیتهای جدید هنری )210: 1999, Carroll .)شوآن در این باره مثال جالبی میزند: همانطور که یک کودک نمیخواهد که مادرش هر روز چهرۀ او را تغییر دهد، تقاضا برای نوآوری و ابتکار در هنر نیز توهمی ماللآور است ):2007b, Schuon 29 .)در واقع او میخواهد به این انتقاد پاسخ دهد که اگر در چارچوب هنر سنتی نوآوری معنایی ندارد پس فرمها باید دائما تکرار شوند و این تکرار مطلوب نیست. پاسخ چنین است که ً این نوآوریهاست که ماللآور است. البته او معتقد است که اتفاقا چارچوب هنر سنتی، ذوق و نبوغ هنرمند را محدود نکرده )108: 1959, Schuon )و منکر تأثیر نبوغ هنرمند در خلق ً اثر آن را ناچیز میپندارد. آثار متفاوت نیست، بلکه صرفا ّ 66 ل، شمارۀ یک، پاییز 1401 رهپویۀ دورۀ او بازخوانی تحلیلی »هنر سنتی« از دیدگاه شوآن ▪ سید عباس حقایقی ▪ صفحۀ 68-59 کاربردی و مفید بودن ویژگی بعدی هنر سنتی از دیدگاه شوآن، کاربردی بودن آن است. این به آن معناست که در چارچوب تمدن سنتی، هیچگاه هنری ً برای لذت بردن و از جنبۀ هنری بودنش خلق نمیشده است. صرفا چنانکه برخی پژوهشگران گفتهاند »هنر سنتی برای استفادهای ویژه پدید آمده است؛ یعنی به گونهای کامل کاربردی است. حال این استفاده میتواند در مناسک عبادی یا برای تناول غذا بر سر سفره باشد؛ یعنی هم میتواند متوجه کاربرد دنیایی باشد و هم کاربرد معنوی« )مهدوی، 1391 :291 .)به اعتقاد شوآن، هنر سنتی رسالت و کاربرد خاصی دارد. رسالت اصلی آن حذف پوستهها برای آشکار کردن هستههاست )24: 2015, Schuon )و کاربردی سحرآمیز و معنوی دارد )45: 1995, Schuon .)هدف هنر قدسی برقراری ارتباط با حقایق معنوی و حضور الهی است. چنین هنری در اصول خود، کاربردی مقدس دارد ),Schuon 183: 1981 .)او تصریح میکند که صورتهای هنری، عالوه بر کیفیات ذاتیشان میبایست که حتما در خدمت هدفی سودمند .)Schuon, 2007b: 27( باشند چنین دیدگاهی بهوضوح در مقابل نظریۀ »هنر برای هنر21» است و شوآن بارها در آثارش به این نظریه انتقاد کرده و حتی آن را احمقانهترین و انحرافیترین ایده میداند ):2015, Schuon 9 .)او معتقد است که پذیرش نظریه هنر برای هنر خطاست و این خطا باعث میشود که غریزه و ذوق را جایگزین روح کنیم. یعنی ً ذهنی و دلبخواهیاند ):1959, Schuon معیارهایی که کامال 128 )و میگوید »در روزگار ما هر کس و ناکسی میتواند تحت عنوان »هنر برای هنر« هر چه دوست دارد را به خورد ما دهد« )125: 1959, Schuon .)این نکته مورد اعتراف پژوهشگران غربی نیز واقع شده است. برای نمونه بارت به نقل از استفان دیویس میگوید که برخی تعاریف غربی از هنر فاخر باعث شدهاند ما در مقابل امکان وجود هنرهای کاربردی جبهه بگیریم و اهداف دینی و آیینی هنر را نادیده گرفته و بسیاری از اشیائی که شایستۀ عنوان هنر هستند را از دایره هنر خارج کنیم. این اتفاق بهخصوص دربارۀ صنایع دستی فرهنگهای غیرغربی شایع است .)Barret, 2017: 4-5( مطابقت فرم، مواد اولیه و رمزپردازی با قواعد هنر سنتی به گزارش فیتزجرالد، شوآن در سبک و فرم آثارش به قواعد هنر سنتی پایبند بوده است. اولین قانون این است که نقاشی باید از سطح صاف و بدون حرکت برخوردار باشد و نباید فضای سه بعدی را بازنمایی کند و همچنین نباید حرکات بیش از حد تصادفی و بنابراین پراکنده داشته باشد )108: 2010, Fitzgerald .)خود شوآن میگوید یک اثر هنری طبیعتگرایانه میتواند به واسطۀ ً مورد پسند قرار بگیرد اما با زیبایی آنچه که تقلید کرده است کامال این حال به هر میزانی که این تقلید از طبیعت دقیقتر باشد )مثال به هر میزان که اثر از سطح صافش تخطی کرده و به دنبال فضایی سهبعدی باشد( این اثر نادرستتر و بیاساستر است. در نقاشی سنتی ضروری است که به سطح صاف و بیحرکت توجه شود. هیچ پرسپکتیو، سایه و یا حرکتی نباید در کار باشد ),Schuon 191: 1981 .)از دید شوآن اثر هنر سنتی هم در سطح و هم در عمق شامل کمال است. او کمال در سطح را مربوط به مطابقت اثر با قوانین هنر سنتی و مقتضیات سبک آن میداند. کمال اثر در عمق نیز به توانایی برقراری ارتباط با واقعیتی مربوط است که سعی دارد آن را بیان کند )183: 1981, Schuon.) مورد دیگر از ویژگیهای هنر سنتی مربوط به نحوۀ برخورد با مواد اولیه اثر است. از نگاه شوآن یکی از خطاهای اساسی هنر مدرن، پریشانی آن در استفاده از مواد اولیه است. انسانها دیگر قادر به تشخیص اهمیت کیهانی سنگ، آهن و چوب نیستند همانگونه که صفات عینی فرمها و رنگها را نمیشناسند. سنگ و آهن، سرد و تسخیرناپذیرند در حالیکه چوب گرم، سرزنده و مهربان است. سردی سنگ یک سردی خنثی و بیتفاوت است اما سردی آهن متخاصم، پرخاشگر و بدخلق است. به همین دلیل باید سردی آهن را به واسطۀ نوع کاربرد لطیف آن از بین برد )مانند استفاده از آن بهعنوان پردههای توری کلیساهای قدیم( ),Schuon 124: 1959 .)او در باب مجسمهسازی معتقد است میبایست عدمتحرک ماده موضوع )به کمک سرکوب کردن حرکت در آن( لحاظ شود. مهم است که سرشت خاک، چوب، سنگ یا فلز را درنظر بگیریم. هر کدام از اینها ویژگیهای خاص خودشان را دارند )191: 1981, Schuon .)شوآن همچنین گزارش مفصلی از ویژگیهای رمزی رنگهای مختلف ارائه داده و تأکید میکند که استفادۀ مناسب از این رنگها با توجه به ویژگیهای رمزیشان باید در آثار هنری رعایت شود )42-40: 2007b, Schuon.) او دربارۀ رمزپردازی نیز معتقد است اگر رمزپردازی خاصی به اثر اضافه شده است باید با رمزپردازی ذاتی آن اثر مطابق باشد )71: 2005b, Schuon .)از دید او، تخطی از این اصول و عدم توجه به قواعد هنر سنتی، از دالیل اصلی انحطاط تمدن و هنر غرب است. او برای نمونه میگوید در هنر گوتیک )مجسمهسازی و نقاشی( نوعی پویایی غالب است و برای نمونه میخواهند سنگینی سنگ را از آن بزدایند. هنر طبیعتگرایانه نیز در موارد متعددی از اصول هنر سنتی تخطی کرده است. برای مثال در مجسمهسازی تخلف در سکون مواد اولیه )فلز، سنگ و چوب( رخ داده یعنی با این مواد طوری برخورد شده که گویی جاندارند در حالیکه ماده ذاتا امری ایستاست. در نقاشی نیز تخلف در سطح صاف رخ داده است به این معنا که به وسیلۀ سایهها و تکنیکهای ّ ل، شمارۀ یک، پاییز 1401 67 رهپویۀ دورۀ او DIO: 10.22034/RPH.2022.697033 فضاسازی، نقاشی را به شکل سهبعدی رسم کردهاند ),Schuon .)2005b: 69-72 تعیین شروط الزم و کافی شوآن در دو جا سعی کرده است معیارهای هنر سنتی را مشخص نماید. او در نخستین اثر خود یعنی وحدت متعالی ادیان22 ،فصلی با عنوان »در باب صورتها در هنر23 »آورده و در آنجا چند مورد از عامترین و ابتداییترین اصول هنر سنتی را ذکر کرده است: مطابقت اثر با کاربردش، مطابقت رمزپردازی اثر با رمزپردازی ذاتی آن، مطابقت مواد اولیه اثر با کاربرد اثر، و در نهایت: اثر تولید شده نباید به گونهای باشد که توهم شود چیزیاست غیراز آنچهکه هست )71: 2005b, Schuon .)در این مقام به نظر نمیرسد که شوآن در صدد تبیین همۀ معیارها و اصول هنر سنتی بوده باشد چه رسد به اینکه بخواهد از حیث الزم یا کافی بودن این شروط سخنی بگوید. او اما در »اصول و معیارهای کلی هنر24 »که فصلی از کتاب « است، سه معیار اصالت محتوا )شرط معنوی(، ِ خود25 »زبان دقت در رمزپردازی برای هنر قدسی )یا هماهنگی در ترکیب در هنر ناسوتی( و خلوص سبک )یا ظرافت خط و رنگ( را بهعنوان معیارهایی برای تشخیص هر هنر کاملی26 معرفی مینماید. این سه شرط جزء ویژگیهایی که از آثار او استخراج کردم میباشد و تاحدودی آنها را پوشش میدهد اما همۀ آن نیست. یعنی بطور مشخص راجعبه کاربردی بودن هنر، نوآوری آن و مطابقت فرم و مواد اولیه با قواعد هنر سنتی اظهار نظر صریحی ندارد. همچنین پیرامون الزم یا کافی بودن این شروط نیز بحثی به میان نیامده است. بنابراین به نظر میرسد نمیتوان تنها به این دو بخش از سخنان او که به قصد ارائۀ معیارهای تشخیص هنر سنتی بوده است بسنده کرد و راهی که در این پژوهش پیموده شد، به جهت کشف ویژگیهایی که قابلیت شرط الزم و کافی بودن را دارند منطقی است. اکنون و پس از مشخص شدن ویژگیهای کلی هنر سنتی از دیدگاه شوآن، میتوان روایتی از تعریف هنر سنتی را بدینگونه پیشنهاد کرد: روایت یکم: اثر هنری »الف«، اثر هنری »سنتی« محسوب میشود اگر و تنها اگر: 1 .بیانی از امور معقول باشد؛ 2 .به گونهای رمزی بیان شده باشد؛ 3 .نوآوری هنرمند در آفرینش آن دخیل نباشد؛ 4.کاربردی و مفید باشد؛ 5 .فرم، مواد اولیه و رمزپردازی آن مطابق با قواعد هنر سنتی باشد. در واقع این تعریف به ما میگوید که اگر چیزی بخواهد اثر هنری سنتی باشد میبایست که تمام پنج ویژگی فوق را داشته باشد و اگر چیزی جمع این ویژگیها را داشت، کافی است که آن را اثر هنر سنتی بدانیم. یعنی هر کدام از این پنج ویژگی بهعنوان شرط الزمی برای تعریف هنر سنتی و رویهمرفته بهعنوان شرط کافی خواهند بود. همچنین این تعریف میگوید که اگر اثری بهعنوان هنر سنتی پذیرفته شود، حتما این پنج ویژگی را خواهد داشت. ابتدا میباید دربارۀ انتخاب این موارد بهعنوان شروط الزم سخن گفت. جدا از مطالبی که ذیل توضیح هر ویژگی آمد و ً نشاندهندۀ این است که این موارد شروط الزم برای قرار گرفتن یک اثر تحت مقولۀ هنر سنتی هستند، شوآن عباراتی دارد که صراحتا مشخص میکند این ویژگیها را میبایست بهعنوان شروط الزم هر اثر هنر »سنتی« در نظر گرفت. یعنی نمیتوان اثری را هنر سنتی محسوب کرد بدون آنکه یکی از این شروط را نداشته باشد. برای نمونه او میگوید در جامعۀ سنتی، غیبت روح در صورتهای هنری غیرقابل تصور بوده است )63: 2005b, Schuon )و یا رمزپردازی هنر قدسی میبایست مطابق با الگوهای معینی باشد نه هر سبک متفاوتی. همچنین سبک هنر قدسی نیز باید به گونهای باشد که اثر هنری از یک زبان مشخص صوری تبعیت کند نه هر سبک بیگانۀ مفروض )107: 1959, Schuon .)یا در جای دیگری تمایز اصلی میان هنر قدسی و هنر ناسوتی را مربوط به کاربرد آنها میداند )102: 1959, Schuon .)او هنر مسیحیت آغازین را هنر سنتی میداند و حسابش را از هنر رومی )که ناسوتی است( جدا میکند چراکه معتقد است هنر واقعی مسیحی در آن زمان را باید در نقاشیهای رمزی حک شده در گوردخمهها جستوجو کرد )70: 2005b, Schuon )و بنابراین رمزی بودن ً اینکه نمیتوان از سخنان شرط الزم یک اثر هنر سنتی است. نهایتا شوآن برداشت نمود که چیزی بتواند اثر هنر سنتی محسوب شود در عین حالی که یکی از این پنج ویژگی را نداشته باشد. در این باره شرط نخست نیاز به توضیح بیشتری دارد. این شرط به ما میگوید که یک اثر هنری برای اینکه سزاوار اتصاف به وصف سنتی باشد، حتما میبایست بیانی از امور معقول باشد و بدینترتیب چنانکه گذشت، اثر هنری باید ماحصل شهود معنوی ً در پرتو مشاهدۀ معنوی هنرمند باشد چراکه امور معقول را صرفا میتوان دریافت. پس ممکن است کسی به این شرط اعتراض کند و بگوید که در مورد آثاری که رونوشت از آثار دیگری هستند، ً از اثر بحث مشاهدۀ خود هنرمند مطرح نیست چراکه او صرفا دیگری تقلید کرده است. اما پاسخ چنین است که برای شوآن فرقی ندارد که این اثر ماحصل شهود خود سازندۀ اثر است یا خیر. مهم آن است که محتوای اثر بیانی از امور معقول باشد. »شرط 1 »در مورد اینکه بیان این امور معقول از چه راهی ممکن شده است ساکت است پس اشکال مذکور وارد نیست و این شرط لزوما میبایست داخل در تعریف باشد. نکتۀ دیگر درباب این شروط الزم این است که مشکک ّ 68 ل، شمارۀ یک، پاییز 1401 رهپویۀ دورۀ او بازخوانی تحلیلی »هنر سنتی« از دیدگاه شوآن ▪ سید عباس حقایقی ▪ صفحۀ 68-59 هستند. ممکن است اثری باشد که یکی از این شروط را به میزان کمتری نسبت به بقیه داشته باشد. بطور مثال شوآن فرم اثر هنری را دارای مراتب میداند و معتقد است کاملترین صورت، آن است که حقیقت به دقیقترین شکل در آن مجسم شده باشد ),Schuon 24: 2007b .)گویی این امکان وجود دارد که یک فرم هنری، بیان امور معقول باشد اما این بیان صوری، به طور کاملی اتفاق نیفتاده باشد یعنی تطابق آن با حقایق الهی کامل نباشد. همین مضمون را میتوان در جای دیگر هم مشاهده نمود: اگر یک اثر هنر سنتی نتواند در اوج باشد به دلیل بیکفایتی اصول این هنر نیست بلکه به خاطر بیکفایتیهای عقلی شهودی هنرمند است ),Schuon 119: 1959 .)یعنی اثر هنر سنتی میتواند سنتی باشد، اما نه در اوج. یعنی حتی همان »شرط 1 »نیز به طور کامل محقق نشده باشد. او حتی از این باالتر رفته و میگوید امکان بروز انحرافات جزئی در هنر سنتی نیز وجود دارد. دنیاپرستی میتواند منجر به خطاها و اشتباهات ذوقی حتی در هنر قدسی شود ),Schuon 118: 1959 .)او در نهایت معتقد است که اکثریت آثار هنر قدسی آثاری کامل و بینقص نیستند، اگرچه درمورد اصول هنر قدسی و بهترین نمونههای این هنر چنین است ):1981, Schuon 185 .)با این همه، هیچ موردی را نمیتوان یافت که فاقد یکی از این شروط باشد. اما چالش اساسیتر در باب تعیین این شروط بهعنوان شروط کافی است. در این باره دو مورد را باید بررسی کنیم: اولین مورد این است که آیا مجموع این شروط را میتوان بهعنوان شرط کافی در نظر گرفت یا نه؟ به عبارت دیگر آیا وجود این پنج شرط برای اینکه بتوان اثری را بهعنوان هنر سنتی محسوب آورد کافی است؟ با مطالعۀ نظرات شوآن، به نظر میرسد که چنین باشد. اما اشاره ً سنتگرایان هر گاه به یک نکته در اینجا حائز اهمیت است. غالبا در باب هنر سنتی به ارائۀ بحث میپردازند، حساب اثر هنری را از چیزی مثل طبیعت جدا میکنند در حالیکه طبیعت هم بیان امری معقول است، هم واجد رمزپردازی است، هم نوآوری بشر به آن راه ندارد، هم کاربردی است و هم طبیعتا مطابق با قواعد کیهانی و الهی است. همین دلیل است که در این تعریف، اثر هنری بودن شیء »الف« را مفروض گرفتهام. اگر این کار را نمیکردم، نیاز بود تا یک یا چند شرط الزم دیگر را برای تعیین »هنر« بودن شیء »الف« اضافه نمایم تا مواردی مانند طبیعت بکر یا حتی خود انسان را خارج نمایم )و اگر چنین شرط یا شروطی به سادگی یافت میشد کل دعوای فلسفۀ هنر معاصر حل میشد!(. پس باید دقت داشت که هدف از تعریف هنر سنتی، در واقع مربوط به وصف »سنتی« بودن هنر است. به بیان دیگر از این تعریف برای تشخیص هنر »سنتی« از هنر »غیرسنتی« استفاده خواهیم کرد، نه برای تشخیص هنر سنتی از »غیرهرسنتی«. دومین مطلب دربارۀ شروط کافی این است که آیا میتوان یکی از این شروط را به تنهایی بهعنوان شرط کافی در نظر گرفت؟ یعنی آیا یکی از موارد فوق هست که اگر یک اثر هنری آن ویژگی را داشته ً واجد دیگر ویژگیها نیز باشد؟ در این مورد چالش باشد، ضرورتا اساسی مربوط به »شرط 1 »است. آیا اگر چیزی بیان محسوسی از امور معقول و حقایق معنوی عوالم برتر باشد، کافی است تا بتوانیم آن را اثر هنر سنتی محسوب کنیم؟ اگر چنین باشد، نیازی به اضافه کردن بقیۀ موارد به نظریۀ هنر سنتی شوآن نخواهم داشت و میتوان روایت دیگری را بدین ترتیب پیشنهاد کرد: روایت 2 :اثر هنری »الف«، اثر هنری »سنتی« محسوب میشود اگر و تنها اگر بیانی از امور معقول باشد. جالب اینجاست که به عقیدۀ بلخاری این روایت یعنی اینکه هنر را »ارائۀ امر معقول در قالب محسوس« بدانیم، مورد پذیرش حکما و متکلمان هر دین و آیینی است )بلخاری قهی, 1398 :12 .)بنابراین به نظر میرسد که این رأی بیجایی نبوده و از استحکام و پشتوانۀ تاریخی مناسبی نیز برخوردار باشد. در اینجا پذیرش این روایت نسبت به روایت نخست، به این معناست ً که هر اثر هنری که بیانی از امور معقول باشد، الجرم و ضرورتا رمزپردازانه خواهد بود، خالقیت هنرمند در آن نقشی نخواهد ً فرم، مواد اولیه و رمزپردازی داشت، کاربردی و مفید است و نهایتا آن با قواعد هنر سنتی مطابقت دارد. شوآن در جایی میگوید که ً رمزی و مرتبط با دین و آیین تمام آثار هنری در دوران اولیه، کامال و قلمرو امر قدسی بودهاند )103: 1959, Schuon )تأکید او بر این نکته است که »در آغاز هیچ چیز ناسوتی نبود، هر ابزاری یک رمز بود و حتی تزیینات نیز رمزی و قدسی بودند« ),Schuon 186: 1981 .)در این دو فقره، میتوان مشاهده کرد که او تمام آثار هنر سنتی را واجد دو ویژگی رمزی بودن و کاربردی بودن میداند. این ایده را دیگر سنتگرایان نیز مطرح کردهاند. سید حسین نصر معتقد است در فضای قرون وسطی، یک شمشیر، جلد کتاب یا حتی یک اصطبل را میتوان هنر سنتی به حساب آورد چراکه مطابق با حقایق موجود در سنت هستند )222: 1989, Nasr .) اگر همه چیز در فضای سنتی، رمزی، کاربردی و مطابق با اصول است، پس میتوان گفت که هیچ اثر هنر سنتی وجود ندارد که »شرط 1 »را داشته باشد اما »شروط 2 تا 5 »را نه و بدینترتیب میتوان روایت دوم را پذیرفت و معتقد بود که تنها شرط الزم و کافی برای اینکه یک اثر هنری، سنتی محسوب شود این است که بیانی از امور واقع باشد. اما این بیان مشکلی اساسی دارد. درست است که شوآن معتقد است همۀ آثار هنر سنتی کمابیش )ولو در مراتب پایین( ً هر چه از آثار هنر سنتی همۀ شروط مذکور را دارا هستند و اصوال که معرفی کرده است نیز واجد چنین شرایطی هستند، اما باید دقت ّ ل، شمارۀ یک، پاییز 1401 69 رهپویۀ دورۀ او DIO: 10.22034/RPH.2022.697033 ً ارتباطی با »شرط 1 »دارند؟ آیا کرد که آیا »شروط 2 تا 5 »ضرورتا از اینکه همۀ آثار سنتی معرفی شده از طرف شوآن واجد شروط پنجگانۀ مذکور هستند میتوان نتیجه گرفت که اگر چیزی شرط ً بقیه شروط را هم دارد؟ این مورد نیاز به نخست را داشت ضرورتا بحث بیشتری دارد. ابتدا به بررسی »شرط 2 »یعنی رمزی بودن بیان هنری ً بازتاب امر میپردازیم: به اعتقاد شوآن و دیگر سنتگرایان اساسا فوق صوری در امر صوری، بدون صورت نخواهد بود ),Schuon 24: 2007b .)یعنی منطقا تصور چیزی که بیان امر معقول باشد اما بدون هیچ فرم وصورت خاصی باشد امکانپذیر نیست. همینکه امری معقول، در قالبی محسوس بیان میشود میتوان آن قالب را رمز دانست چراکه رمز چیزی نیست جز ارجاع به حقیقتی ً حاوی رمز هستند پس این برتر. تمام فرمهای هنر سنتی، ضرورتا شرط را میتوان از نظریه حذف نمود. البته پیشنهاد میکنم که به جای حذف کامل این شرط، آن را به شرط نخست انضمام کرده و آن را بدین صورت اصالح کنیم: »بیان رمزی از امور معقول باشد«. شاید این کار حشو به نظر آید، اما با توجه به تأکید شوآن بر رمزی بودن هنر سنتی و همچنین با توجه به اینکه در شرط پنجم، مطابقت رمز با قواعد هنر سنتی آمده است، وجود این کلمه در ً تعریف، بهتر مینماید. همینجا راجعبه بخشی از شرط پنجم نیز سخن میگویم. درست است که هر بیان از امور واقع، ضرورتا رمزی است، اما میتوان یک اثر هنری را تصور کرد که حاوی بیان امر معقول باشد اما رمزها دستکاری شده و مطابقت با رمزپردازی اصلی نداشته باشند. این همان نکتهای است که شوآن هم در وحدت متعالی ادیان بدان اشاره کرده بود. بنابراین علیرغم اینکه »شرط 2 »را میتوان حذف و یا مندرج در »شرط 1 »نمود، اما از بخشی از »شرط 5 »یعنی مطابقت رمزپردازی با قواعد هنر سنتی نمیتوان دست کشید. در مورد »شرط 4 »و دو بخش دیگر »شرط 5 »نیز مسئله به همین قرار است. یعنی بطور منطقی تصور اینکه چیزی بیان امور ً به منظور لذت معقول باشد اما فیالمثل کاربردی نبوده و صرفا هنری خلق شود وجود دارد ولو اینکه در عمل چنین اثری هیچ گاه خلق نشده باشد. همچنین بطور منطقی متصور است که هنرمندی از پس یک شهود معنوی، فرمی را مشاهده کند و آن را به بیان محسوس و رمزی درآورد اما در مورد استفاده از مواد اولیه، سطوح یا رنگها، قواعد هنر سنتی را رعایت نکرده و فیالمثل از پرسپکتیو در اثرش استفاده نماید. بدین ترتیب این شروط نیز قابل حذف از نظریۀ هنر سنتی شوآن نخواهند بود. ً دربارۀ »شرط 3 »میتوان گفت که نیازی به حضور نهایتا آن در تعریف نیست. چراکه اگر چیزی بیان امور معقول باشد، ً نمیتواند نوآوری هنرمند باشد. آنچه از خیال هنرمند بر ضرورتا ُل اعلی ث ُ میآید بهکلی متفاوت از آن چیزی است که او از شهود م بیان میکند. شوآن در نقل قولی که فیتزجرالد از وی آورده است میگوید که »معنا در وجود باطنی من مجسم شده بود، نه در قصد آگاهانۀ من« )101: 2010, Fitzgerald .)این ویژگی هنر ناسوتی و هنر مدرن است که هنرمند بافتههای ذهن خود را به جای یافتههای مشهود در عوالم برتر بهعنوان اثر هنری ارائه میدهد. شرط نخست یعنی بیان امور معقول بودن، بهوضوح متضمن این معناست که قرار نیست امور غیرمعقول )ذهنیات هنرمند( بیان شود. بدین ترتیب با انجام اصالحات، سومین روایت از نظریۀ هنر سنتی شوآن را بدین ترتیب پیشنهاد میکنم: روایت 3 :اثر هنری »الف« اثر هنری »سنتی« محسوب میشود اگر و تنها اگر:1 .بیانی رمزی از امور معقول باشد؛ 2.کاربردی و مفید باشد؛ 3 .فرم، مواد اولیه و رمزپردازی آن مطابق با قواعد هنر سنتی باشد. نتیجهگیری با بررسی آراء شوآن به روایتی از تعریف هنر سنتی از منظر او میرسیم که هنر سنتی را منوط به داشتن توأم سه شرط »بیان رمزی از امور معقول«، »کاربردی بودن« و »تطابق فرم، مواد اولیه و رمزپردازی با قواعد هنر سنتی« میداند. در واقع این سه، شروط الزم )و رویهم شرط کافی( برای آن هستند که یک اثر هنری را بتوان اثر هنر سنتی نامید. به کمک این نظریه، میتوان بررسی نمود که آیا هر اثر هنری مفروض را میتوان هنر سنتی دانست یا خیر. در واقع این نظریه مالکی متشکل از سه شرط الزم را به ما خواهد داد که بتوانیم تصمیم بگیریم آیا اثر هنری »الف« را میتوان تحت مقولۀ مفهومی »هنر سنتی« دستهبندی نمود یا خیر. اگر هر کدام از این شروط تأمین نشود، دیگر نمیتوان آن را هنر سنتی دانست. همچنین اگر کسی مدعی شود که چیزی اثر هنر سنتی است، کافی است برای اینکه سه شرط مذکور دربارۀ آن صدق کند. با در دست داشتن چنین نظریهای میتوان نظریات شوآن در باب هنر را بهتر توضیح داد و همچنین مدعیات او را سنجید. اگرچه این مهم پژوهش دیگری میطلبد اما بهعنوان نمونه، این ً واجد برخی از معیارهای هنر نظریه در مورد آثاری که تصادفا سنتی بوده اما سنتی نیستند پاسخگوست. شوآن معتقد است در برخی از آثار هنر مدرن )مثل امپرسیونیسم، کالسیسیسم و رمانتیسیسم( ممکن است بطور اتفاقی آثار ارزشمندی دیده شود اما نمیتوان آنها را هنر سنتی نامید چراکه ارتباطی با ملکوت .)Schuon, 1959: 122( و( Schuon, 1981: 189( ندارند عدم ارتباط با ملکوت، صورت دیگری از همان »شرط 1 »یعنی »بیانی از امور معقول« است. اگر روایت دوم درست بود، چنین ّ 70 ل، شمارۀ یک، پاییز 1401 رهپویۀ دورۀ او بازخوانی تحلیلی »هنر سنتی« از دیدگاه شوآن ▪ سید عباس حقایقی ▪ صفحۀ 68-59 سخنی از سوی شوآن بیمعنا مینمود. چراکه در آن روایت تنها یک شرط برای سنتی بودن اثر هنری وجود دارد که آن هم مفقود است و دیگر سخن گفتن از اینکه برخی هنرها »واجد برخی از معیارهای هنر سنتی« هستند معنایی ندارد. اما روایت سوم، این اجازه را میدهد که بپذیریم چیزی کاربردی باشد )شرط 2 )و بطور اتفاقی فرم، مواد اولیه و یا رمزپردازی آن مطابق قواعد سنتی باشد )شرط 3 )اما به دلیل نداشتن »شرط 1 ،»میتوان آن را هنر سنتی محسوب نکرد. پس تعریف پیشنهادی از هنر سنتی، از عهدۀ توجیه این ایدۀ شوآن بر میآید. پینوشتها 1. Frithjof Schuon Frithjof Schuon: Scenes of Plains Indian Life عنوان با. 2 Art from the Sacred to the Profane کتاب مقدمه. 3 Frithjof Schuon, Messenger of the Perennial Philosophy عنوان با. 4 Thoughts on Reading Frithjof Schuon’s Writings on Art عنوان با. 5 6. Ananda Coomaraswamy 7. René Guénon 8. Titus Burckhardt 9. Art from the Sacred to the Profane: East and West 10. Barbara Perry 11. Noel Carroll 12. honorific 13. classifactory 14. traditional 15. sacred 16. religious 17. profane 18. Concerning Forms in Art 19. The Transcendent Unity of Religions 20. form 21. Art for art’s sake 22. The Transcendent Unity of Religions 23. Concerning Forms in Art 24. Principles and Criteria of Art 25. Language of the Self 26. perfect art فهرست منابع آداجیان، تامس )1395« ،)تعریف هنر«، تعریف هنر و زیبایی، دبیر مجموعه: مسعود علیا، ترجمۀ فائزه جعفریان، ققنوس: تهران: 13-56. بلخاری قهی، حسن )1398« ،)هنر، ظهور امر معقول در فرم محسوس )رأی مشترک تولستوی و حکمای ایرانی( «، مطالعات عالی هنر، 2 :7-13. شمس، منصور )1387 ،)آشنایی با معرفتشناسی، تهران: طرح نو. مهدوی، منصور )1391 ،)سنجش سنت، قم: اشراق حکمت. نصر، سید حسین )1383« ،)هنر و زیبایی از دیدگاه شوان«، هنر و معنویت، ترجمه و تدوین انشاءالله رحمتی، فرهنگستان هنر: تهران. همازاده ابیانه، مهدی )1398« ،)مقایسه فیلم با هنرهای سنتی؛ نقدی فلسفی بر سنتگرایی از منظر حکمت متعالیه«، هنرهای زیبا - هنرهای نمایشی و .24-17 :64 ،موسیقی Barret, Terry (2017), Why is That Art?, New York: Oxford Carroll, Noel (1999), Philosophy of Art, New York: Routledge. Fitzgerald, M. Oren (2010), Frithjof Schuon: Messenger of the Perennial Philosophy, China: World Wisdom. Keeble, Brian (2009), God And Work: Aspects of Art and Tradition, USA: World Wisdom. Nasr, S.Hossein (1989), Knowledge and The Sacred, USA: University of New York. Perry, Barbara (1981), «Frithjof Schuon: Scenes of Plains Indian Life», World Wisdom, retrieved from www.frithjofschuon.info/ uploads/pdfs/artarticles/2.pdf. Schuon, Frithjof (1959), Language of the Self, Translated by Margo Pallis and Macleod Matheson, India: Ganesh. ---- (1981), Esoterism as Principle and as Way, Translated by William Stoddart, London: Perennial Books. ---- (1995), The Transfiguration of Man, USA: World Wisdom. ---- (1998), Understanding Islam, USA: World Wisdom. ---- (2005a), The Essential Frithjof Schuon, Edited by S. Hossein Nasr, Canada: World Wisdom. ---- (2005b), The Transcendent Unity of Religions, USA, Wheaton, IL: Quest Books. ---- (2007a), Art from the Sacred to the Profane: East and West, Edited by Catherine Schuon, China: World Wisdom. ---- (2007b), Spiritual Perspectives and Human Facts, Edited by James S. Cutsinger, Canada: World Wisdom. ---- (2015), To Have a Center, Edited by Harry Oldmeadow, Translated by Mark Perry and Jean-Pierre Lafouge, USA: World Wisdom. Rahpooye Hekmat-e Honar (Biquarterly Journal of Wisdom and Art) 14 Vol. 1, No. 1, Autumn 2022 gues that symbolic art is inherently related to intellectual reasoning. There is a symbolic relationship between rational intuition and perceptual forms. Another characteristic Schuon constantly points out is that traditional artwork is not a product of the artist's mind; therefore, innovation has no place in it. He believes that all forms, even insignificant ones, can only be considered human creation secondarily. They come firstly from the same superhuman source that is the source of all Traditions. The following characteristic of traditional art is its functionality. This feature means that art is never created solely for pleasure and artistic aspects in a traditional civilization. Such a view is clearly in contrast with the "art for art's sake" theory, and Schuon has repeatedly criticized this theory in his work, calling it even the most foolish and deviant idea. The last feature he says about traditional art is the conformity of form, raw materials, and symbolism with the rules of traditional art. Accordingly, by putting these features together, we come to the first version of the definition of traditional art. In this definition, "traditional art" has five conditions. This definition tells us that if something wants to be a traditional artwork, it must have all five characteristics. If something combines these characteristics, it is enough to consider it a traditional artwork. By further elaborating on these five characteristics, we conclude that perhaps only the first condition (expression of intellectual realities) can be considered sufficient. Thus we propose the second version of the definition so that X is a work of art only if it is an expression of intellectual realities. After examining the second version, it becomes clear that it also has a fundamental problem: Schuon believes that all traditional artworks meet almost all of the above conditions (every traditional artwork he has introduced has such a condition). Still, it remains to be seen whether conditions (2) to (5) necessarily have a relation with condition (1). Knowing that all the traditional works introduced by Schuon meet the five conditions mentioned above, is it possible to conclude that if something has the first condition, it necessarily has the other conditions as well? Examining this case leads us to the third version of the definition of traditional art. According to this version, these three conditions are proposed: "symbolic expression of intellectual realities", "functionality," and "conformity of form, raw materials, and symbolism with the rules of traditional art". From Schuon's viewpoint, these conditions can be considered necessary and jointly sufficient conditions for an artwork to be "traditional". Finally, one can better explain Schuon's opinions about art and criticize his claims with such a theory. Keywords: Frithjof Schuon, Art definition, Art Theory, Traditional art, Traditionalism. Rahpooye Hekmat-e Honar (Biquarterly Journal of Wisdom and Art) Vol. 1, No. 1, Autumn 2022 13 On Schuon's "Traditional Art": An Analytical Review Seyyed Abbas Haghayeghi1 Receive Date: 22 January 2022, Accept Date: 13 June 2022 DIO: 10.22034/RPH.2022.697033 Abstract Some scholars of the last century have offered a specific definition of "Tradition" and have become known as Traditionalists. Their main concern is the revival of Tradition in today's societies. Traditional civilization is vital to them, and they seek to traditionalize all things, including art. However, the concept of "Traditional art" does not seem obvious and precise, like in other cases described as traditional. This issue has made it always controversial to clarify the nature and characteristics of "traditional art". Frithjof Schuon, one of the leading figures of the traditionalist movement, has made many claims. The purpose of this paper is to restructure his views on traditional art. Achieving a definition of "traditional art" helps us distinguish a traditional artwork from another. Second, the artist can use this definition to create Traditional artworks. One of the ways to investigate philosophical issues is to clarify concepts by providing the necessary and sufficient conditions. This method has been widely used in the contemporary philosophy of art. The present study, which uses the descriptive-analytical method, tries to introduce the necessary and sufficient conditions for a supposed work of art to be placed under the "traditional art" category by referring to Schuon's works. To achieve this, we first extract the features of traditional art from Schuon's point of view as much as possible. Once we identify these characteristics, we decide which one we can choose as necessary or sufficient for defining traditional art. From Schuon's point of view, the main feature of traditional art is that the artwork is, in fact, an expression of the intellectual realities of the higher worlds (directly or indirectly). In his view, traditional artwork, like sacred texts, originates from revelation and indicates indescribable spiritual matters. Not only does he consider the origin of traditional art to be divine, but h